آشنایی با استاد علیرضا مددی: نگاهی به زندگی نامه و کارنامه
روزهای آخرِ اسفندِ سال ۱۳۳۹ خورشیدی، در خیابان پذیرایی همدان، کودکی به دنیا آمد که نامش را علیرضا نهادند، شناسنامهاش اما، با بهارِ ۱۳۴۰ آغاز شد.
این شروعِ سرگذشتِ انسانی گرانمایه بود که بعدها استادی از هنرمندانِ زمانِ خود شد.
مادر که معلم بود و هر آنچه که میبایست فرزندش از فراگیری بداند، با صبوری و ایثارِ مداوم به پسرش میآموخت؛ و پدر که دانشآموختهی حقوق بود، بر نگارشِ فرزند، با خط خوش تأکیدِ بسیار داشت تا آنجا که خوشنویسِ آینده، از کلاس سوم دبستان، مشق و دروس کتبی را با نیش و مرکب مینوشت.
از همان دورانِ کودکی، تماشا را به خوبی میدانست و خیالِ هندسی را در سر میپرورانْد: “من از دورانِ مدرسهی ابتدایی و حتا قبل از آن، به واژهی مهندس حس خیلی خوبی داشتم، البته کارِ اصلیِ مهندس را نمیدانستم ولی در راهِ مدرسه و یا هر موقع که بیرون میرفتیم، به ساختمانها نگاه میکردم و برایم خوشایند بود”.
در ضمیرش مقامِ شاگردی نهفته بود تا در کمالِ شخصیتِ علمی و هنری، شاگردانی تربیت کند تا راهِ استاد را به شایستگی ادامه دهند.
بخت هم با او یار بود تا علاوه بر استعداد و علاقهی بسیاری که به هنر داشت، از محضر استادانی شهیر و توانمند در عرصهی معماری و خوشنویسی هم بهرهمند باشد.
شایسته است یاد کنیم از استاد احمد فتوت، داییِ گرانقدرِ مهندس مددی که شاید مهمترین تأثیرات برای شکلگیریِ مسیرِ هنریِ ایشان را در نوجوانی بنا نهاد. خوشنویسی را نزد مرحوم استاد غلامحسین همایونی آغاز کرد و در ادامه از محضر و تدریسِ استادان حسن دانشفر، حسین میرخانی، یدالله کابلی خوانساری و جناب کیخسرو خروش بهره برد. مدرک ممتازیِ ایشان با امضای استادان حسین و حسن میرخانی تأیید شد و مقامِ استادیِ ایشان به حکمِ قلمِ استاد کیخسرو خروش مبارک گردید. به یمنِ این همت و افتخار، اینک ما، کلامِ بزرگانِ این مرز و بوم را زیباتر میخوانیم؛ اشعارِ رودکی، سعدی، خیام و حافظ را متعالیتر میبینیم و گزیدهی تاریخِ بیهقی را دقیقتر میخوانیم؛ عطار و مولانا را زیباتر معنا میکنیم و چکاچکِ رزم رستم و اسفندیار را دلیرانه میبینیم و چه مناجاتها که از دریچهی کتابتِ هنرِ استاد، نورانیتر بر دل مینشیند. بیش از ده هزار صفحه کتابت که مجالی مفصل میطلبد تا یکایک تقریر شود.
در سال ۱۳۶۷ و پس از فارغالتحصیلی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به همدان بازگشت تا در کهن دیارِ خویش، آنچه از استادانِ نامدارِ معماری آموخته بود به دانشجویانِ خویش در دانشگاه، بیاموزد. استادانی چون هوشنگ امیر اردلان، سیمون آیوازیان، داراب دیبا علی اکبر صارمی و…
استادانی که نه تنها فضا و مکان را که مفهومِ زندگی را در هنرِ معماری، معنا میبخشیدند؛ آنان که تجربهی زیستهی خود را در میانِ مردم، از هر قشر و قوم و فرهنگی، متواضعانه به شاگردِ خویش انتقال دادند تا او نیز همان کند و آثاری بیافریند؛ خانههایی که کیفیتِ آسایش و آرامش را در همزیستی با فرمهای سنتی و مدرن، تکرار میکنند.
اینک، دانشآموختگانِ استاد، در معماری و خوشنویسی به خود میبالند؛ باشد که شاگردانِ سربلندی باشند تا دانش و هنر خود را که مرهونِ استادِ خویشند، به آیندگان برسانند.
از این همقرانیِ هنرها آثاری در اختیارِ ماست که برآنیم در این کتاب، بخشی از آن را ثبت کنیم. ادای دینی که به همتِ خانواده و همسر گرانقدرشان فروزان فرهادصفت، یار و همراهِ وفادارِ زندگی و فرزندانِ خلفشان، عطیه و سهیل که امیدبخشِ زندگیِ پدر در مسیرِ حیاتِ معنوی بودند، میسر گردیده.
هرچند هنرمند فقید مهندس علیرضا مددی یکی از چهرههای ماندگارِ این دیار است، اما بر گردنِ ماست تا نام و یادِ ایشان را در کنارِ هنرمندانِ بزرگِ این سرزمین، زنده نگه داریم.
علیرضا مددی، استادِ معماری و خوشنویسی، متولد سال ۱۳۴۰ در همدان، فارغ التحصیل کارشناسی ارشد معماری از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در سال ۱۳۶۷ و شاگرد ارشد استاد کیخسرو خروش در خوشنویسی بودند…